برگردان بندهاي اول، دوم و سوم از بخش چهارم كتابچهي «نقش تشكلهاي كارفرمايي در رشد و ارتقاء بنگاههاي پايدار» در ادامه تقديم خواهد شد. خانطر نشان ميشود برگردان بخشهاي پيشين اين كتابچه در شبكه اطلاع رساني كارفرمايان ايران [شاكا] منتشر شده و به زودي متن كامل و چاپ خور اين كتابچه از طريق همين شبكه در اختيار تشكلهاي كارفرمايي سراسر كشور قرار خواهد گرفت.
گفتني است اين كتابچه از سوي «دفتر فعاليتهاي كارفرمايي سازمان بينالمللي كار» در سال 2010 انتشار يافت و در آن مفهوم «بنگاه پايدار» مورد بررسي قرار گرفته كه براي نخستين بار در اسناد نود و ششمين اجلاس كنفرانس بينالمللي كار در سال 2007 مطرح شد.
استحضار داريد كه پيش از آن صنفت «پايدار» بيشتر براي توصيف روندهايي مانند رشد و فعاليت محيط زيست به كار ميرفت. اما، چارچوب مفهومي «بنگاه پايدار» تمركز اصلي را بر آن دسته از تحولات اجتماعي ميگذارد كه به «پايدراي بنگاه» منجرميشوند. بديهي است كه اين مباحث براي مسؤلان تمام تشكلهاي كارفرمايي جالب باشد. اما همه به اين نكتهي بديهي توجه خواهند كرد كه اين مباحث بيشتر براي كسبوكار در فضايي خالي از رانتهاي اقتصاد نفتي مطرح شده است، و وجود عامل رانت، پيچيدگيهاي عجيبي به اين مباحث خواهد بخشيد. اين وضعيت براي تشكلهاي كارفرمايي هم فرصت و هم تهديد است. تهديد آن كه روشن است: چسبيدن انگلوار به پيكر رانت و فروتر رفتن در مرداب فساد و ناكارآمدي. اما فرصت آنجاست كه تشكلهاي كارفرمايي، مباحث اين كتابچه را آغاز راه دشوار خود تلقي كنند و شرافتمندانه بكوشند براي برون برد كسبوكار از ورطهي فسساد ظاهراً درمان ناپذير ناشي از رانت، فكري بكنند، طرحي بريزند و آن را با موفقيت به اجرا بگذارند. فقط در آن صورت است كه ميتوان ادعا كرد كسبوكار به مسؤليت اجتماعي خود عمل كرده است. به اميد آن روز.
1. 4. چرا اين چارچوب مفيد است
براي خواندن برگردان بخش پيشين اينجا را كليك كنيد.
مفهوم بنگاه پايدار نه فقط يك رويكرد كل نگر براي آفرينش بنگاه فراهم ميآورد، بلكه همچنين پيوند بين بنگاههاي پايدار و هدفهاي بزرگتر اجتماعي را ينز به نمايش ميگذارد.
اصل پايداري خواهان منفعت روشن خويش است كه اغلب عملكرد به اصطلاح «سه پايه»ي اقتصادي، اجتماعي و محيط زيستي را را تشويق خواهد كرد. به بيان ديگر، بنگاهها بايد به روشهايي عمل كنند كه عملكرد بلند مدت اقتصادي را از طريق اجتناب از رفتار كوتاه مدتي كه به لحاظ اجتماعي زيانبار يا از نظر محيط زيستي اسرافي است، تضمين كند. اين اصل براي مسائلي كه با منافع اقتصادي و نظارتي بنگاه يكي شود جواب ميدهد.
عناصر چارچوب بنگاه پايدار ميتوانند همراهي يا منع شوند، و نقش مهمي در اينكه اقتصادي رشد خواهد كرد يا نه ايفاء ميكنند. يك فضاي همراهي كنندهي كسب و كار فضايي است كه كارخانهها را تشويق به عملكرد اثربخش ميكند. چنين شرايطي انگيزههاي بنگاهها براي نوآوري و افزايش بهرهوري را – كه براي بنگاههاي پايدار مهم هستند – تقويت ميكند. يك بخش خصوصي مولدتر، به سهم خود، اشتغال را گسترش ميدهد و مالياتهاي لازم براي سرمايهگذاريهاي همگاني در سلامتي، آموزش و ساير خدمات را فراهم ميآورد. برعكس، فضاي كسب و كار فقير موانع اقدامهاي پيشبرندهي كسب و كار را افزايش ميدهد و چشم انداز كشور براي رسيدن به اشتغال، توليد و رفاه بهينه را تضعيف ميكند.
2. 4. معناي پايداري براي كسب و كار
براي يك نظام اقتصادي پايدار بودن لزوماً به اين معنا نيست كه هر بنگاهها به صورت جداگانه پايدار باشد. در واقع، تأسيس، رشد، و براي بعضيها، مرگ بنگاهها بخشي از يك تكامل را تشكيل ميدهند. اگر ريسكي وجود نداشته باشد، نوآوري و در نتيجه فرصتهاي رشد نيز كمتر خواهد بود.
اگر رشد بنگاه پايدار كمتر از رشد واقعي طي يك دورهي طولاني باشد، بنگاه نميتواند چنين فعاليتي را بدون تأمين مالي آن رشد تاب آورد. هم بايد سودهاي بيشتري در بنگاه تزريق كرد، و حاشيهي سود خالص يا نقدينگي را افزايش داد، هم از منابع پرخطر مانند افزايش سطح بدهي، تأمين مالي كرد. وقتي رشد پايدار بزرگتر از رشد واقعي باشد، كمپاني ظرفيت بالقوه اين را دارد كه به اين رشد برسد [1]
4. 3 پايداري به مثابه پيوند بين كسبوكار و جامعه
جامعه و بنگاهها بههموابستهاند، و جوامع به بنگاههاي موفق نيازمند است، زيرا آفرينندهي اصلي رشد، اشتغال و ثروت هستند كه در طول زمان منجر به ارتقاء استانداردهاي زندگي و دستاوردهاي مثبت اجتماعي ميشوند. بدون بنگاههاي پايدار رشد شغلساز در كار نخواهد بود.
با شغلسازي، سرمايهگذاري، خريد كالا و كاروكسب روزانه، بنگاهها تأثير عميقي بر جاممه ميگذارند. مهمترين كاري كه يك بنگاه ميتواند براي يك جامعه و يك جماعت انجام دهد ايجاد يك اقتصاد با رونق است.
پايداري در معناي كسبوكاري آن يك مجموعه سياستها و روندها است كه منابع مالي، زيستمحيطي، اجتماعي، انساني و ديگر منابع را ارتقاء ميدهد كه يك بنگاه براي سلامتي درازمدت خود به آنها وابسته است. از اين رو، پايداري، ربطي به جبران آنچه كه به عنوان خطاهاي كمپانيها تصور ميشود يا به نوعدوستي شركت ندارد. برعكس، اذعان به اين است كه كسبوكار بايد براي جامعه خوب باشد و جامعه براي كسبوكار.
كسبوكار براي بقاء و رونق درازمدت بايد هوشيار باشد كه جامعه و انتظاراتش چگونه دگرگون ميشود، و بايد قادر باشد اين دگرگونيها را به زبان توليدها، بازارها و روندهاي كسبوكاري نو برگرداند. اين به كسبوكار كمك خواهد كرد تا انطباقپذير باشد، خطر را مديريت كند، مزيتي باشد و به منفعتسازي ادامه دهد.
كسبوكار به ذينفعاني نياز دارد كه طرفدارش باشند، از پيشرفتش پشتياني كنند، استعدادهاي كارآفرينياش را بستايند، و سرمايههاي انساني، اجتماعي، فيزيكي و مالي مورد نياز براي بقائش را فراهم آورند.
مأموريت بلندمدت كسبوكار، در مشاركت با دولت، اتحاديههاي كارگري، جامعهي مدني و افكار عمومي، بايد آفرينش مدل رشد ايمنتر و پايدارتري باشد كه با افزايش بهرهوري و مشاغل مولد، تقويت نوآوري، و كاهش هزينههاي كسبوكار، رقابتپذيري ماندگار ايجاد كند.