آخرين ارقام اتحاديه اروپا افزايش بيشتر بيكاري جوانان را نشان ميدهد، اما در گذشته در اين مورد كه آيا اين سطوح با نرخها بيان شود يا با نسبتها، بحث وجود داشته است. تفاوت بين اين دو چيست، و اگر تفاوتي باشد، كدام يك مقياس دقيقتري است؟
هرجور كه نگاه شود، بيكاري جهاني جوانان اسباب نگراني جدي است. اما گاهي اوقات ارقام ضد و نقيض به نظر ميرسند.
مثلاً، اسپانيا نرخ بيكاري جوانان حيرتآور 54 درصد دارد، اما نسبت بيكاري جوانان نزديك 21 درصد است. در آلمان، نرخ حدود 8 درصد و نسبت 4 درصد است.
تفاوت مخرج كسر است: نرخ، كل بازار كار جوانان را ميسنجد – جواناني كه كار ميكنند يا در جستجوي كار هستند. نسبت، كل گروه سني 15 تا 24، شامل دانشجويان تمام وقت را در برميگيرد.
بنا بر اين، اگر 200 جوان در نظر گرفته شود، و 100 نفر از آنان تحصيل كنند و 50 نفر ديگر از آنان كار داشته باشند، نرخ بيكاري 50 درصد خواهد بود، در حاليكه نسبت آن 25 درصد است.
كاربست نرخ در مقايسههاي كشوري بيكاري جوانان ميتواند مفيد باشد، زيرا تفاوتهاي چشمگيري در روشي كه كشورها از اشتغال جوانان ميهند وجود دارد. مقايسه نرخهاي بيكاري جوانان بين كشور ميتواند تصوير مخدوشي ارايه دهد.
كشورهايي با نظام تربيت شغلي خوب توسعه يافته، مانند آلمان، جوانان درگير در چنين آموزشهايي را شاغل محسوب ميكنند زيرا تربيت در محيط كار را دربرميگيرد. جاي ديگر، فقط كساني كه مدركشان را گرفته باشند يا از دبيرستان خارج شده باشند و دنيال كار بگردند نوعاً بخشي از نيروي كار محسوب ميشوند.
به اين قرار، مقايسه نرخهاي بيكاري جوانان بين كشورها ميتواند تصويري مخدوشي ارايه دهد. در عين حال، ميتواند سبب نظرات نامربوط راجع به اثربخشي بعضي از شكلهاي نظامهاي آموزشي در خصوص بيكاري كمتر جوانان شود.
هرچنند آن ها ابزارهاي مفيدي ميتوانند باشند، نسبتها گرايش دارد كه ميزان بيكاري رايج بين جوانان را كم اهميت نشان دهد ، به خصوص وقتي مشاركت نيروي كار جوانان كم و نرخهاي بيكاري جوانان بالا باشد.
در بسياري از اقتصاديهاي در حال توسعه و نوظهور، هم نرخ و هم نسبت اغلب مشكل جوانان در مواجه با بازار كار را كم اهميت نشان ميدهند.
در اين كشورها، نرخهاي مشكارت نيروي كار نوعاً در ميان جوانان بالاتر از اقتصادهاي توسعهيافته است. به اين دليل كه بسياري از جوانان هر كاري را كه بيابند قبول ميكنند.
نتيجتاً، ارقام گريش دارند كه وضعيت اشتغال جوانان را از آنچه كه واقعاً هست بهتر نشان دهند. اما واقعيت اين است كه جوانان در كشورهاي در حال توسعه مشاغل كيكيفيتتري دارند و دسترسي آنان به حمايت اجتماعي بسيار محدود است.