خش نوزدهم از كتاب «نظامنامهي انجمن» با عنوان «كنوانسيونها» در سه قسمت مجزا به مسائل مختلف مرتبط با كنوانسيونهاي انجمنها پرداخته است.
در حاليكه گردهمايي اعضاء يك انجمن سطح پايه يا شعبههاي تشكيلدهندهي يك سازمان را «مجمع» -Assembly- مينامند، نشست نمايندگان اين شعبهها، كه با هم يك كانون يا فدراسيون يا كنفدراسيون يا اتحاديه تشكيل ميدهند، كنوانسيون -Convention – ناميده ميشود كه ميتوان آن را به «مجمع نمايندگان» ترجمه كرد.
معمولاً انجمنهاي سطح پايه يا شعبههاي يك انجمن بزرگ، بيش از 100 عضو نميپذيرند تا بتوان مجامع ماهانهي آنها را به شيوهاي درست مديريت كرد. هيأتهاي نمايندگي اين شعبهها يا حوزهها كنوانسيون انجمن را تشكيل ميدهند كه كنوانسيونها نيز معمولاً بيش از 100 عضو نبايد داشته باشند. بر اساس چنين ساختاري است كه، به عنوان نمونه، انجمن پزشكي آمريكا بيش از 500 هزار نفر عضو دارد و تمام اجزائش مانند ساعت كار ميكند. در حاليكه، باز هم به عنوان يك نمونه، انجمن روزنامهنگاران ايران چند هزار عضو دارد كه به صورت فلهاي عضو شدهاند و، طبيعي است كه نتوانند حتي يك مجمع درست و حسابي برگزار كنند.
با اين مقدمه ميتوان به اهميت كنوانسيون و قواعد ناظر بر آن پي برد. به همين خاطر ترجمهي قسمت پنجاه و هشتم از بخش نوزدهم ويرايش دهم كتاب «نظامنامهي انجمن» (سال 2000) نوشتهي مارتين هنري رابرت در ادامه تقديم ميشود. اگر در هر استان اين سرزمين پهناور حتي يك نفر پيدا شود كه اين سند را مطالعه كند، ميتوان اطمينان داشت كه زحمات مترجم هدر نرفته است. ولي آيا همان يك نفر هم پيدا خواهد شد؟
58 – كنوانسيون نمايندگان
كلمهي كنوانسيون آنگونه كه عموماً در قانون پارلمان و نيز در اين كتاب فهميده ميشود، به مجمعي از نمايندگان اشاره دارد (متفاوت با يك هيأت قانونگذاري عمومي دائمي)، كه به عنوان نمايندگان منتخب شعبهها يا زيربخشهاي تشكيل دهندهي يك گروه بزرگ از مردم، معمولاً براي هر دوره اجلاس نمايندگان، به عنوان يك هيأت مشورتي واحد تحت نام كل گروه تشكيل جلسه ميدهد. رايجترين نوع آنها كنوانسيون يك انجمن ايالتي يا ملي است – كه نمايندگان آن از سوي و از ميان اعضاء هر واحد محلي انتخاب ميشوند. اصطلاحهاي ديگري كه برخي از انجمنها به چنين كنوانسيوني ميدهند از جمله عبارتند از: كنگره، كنفرانس، مجمع عمومي، كاخ نمايندگان، و كاخ هيأتهاي نمايندگي.
كاخ نمايندگان يا كاخ هيأتهاي نمايندگي بيشتر به صورت خاص در مورد انجمنهاي پروفشنال و تخصصي به كار ميرود، تا هيأت نمايندگان رأي دهنده را از تعداد زياد اعضاء ديگر بخشهاي تشكيلدهندهي انجمن كه به كنوانسيون ميآيند تا در سمينارها، كارگاهها، و فعاليتهاي اجتماعي و آموزشي، يا از اين قبيل امور شركت كنند، متمايز سازد. در بعضي از انجمنها نيز كاخ نمايندگان يا كاخ هيأتهاي نمايندگي هيأتي از نمايندگن را توصيف ميكند كه به جاي انتخاب شدن براي شركت در فقط يك اجلاس كنوانسيون، براي يك دورهي مشخص انتخاب ميشوند كه طي آن و هر از گاه، طبق آئيننامه، اجلاسهايي برگزار ميكنند.
كنوانسيونها از نظر اندازه، مدت، و پيچيدگي توفير دارند. يك انجمن نسبتاً كوچك ايالتي ممكن است يك كنوانسيون يك روزه متشكل از دو يا سه نشست برگزار كند كه تمام نمايندگان در آنها شركت ميكنند. از سوي ديگر، كنوانسيونهاي يك هفتگيِ انجمنهاي آموزشي و علمي ملي ممكن است به چند بخش اختصاصي تقسيم شوند كه در آن واحد تشكيل جلسه ميدهند، و فقط تعداد معدودي نشست برگزار ميكنند و كل هيأتهاي نمايندگي در يك سالن جمع ميشوند.
به علاوه، گاهي اوقات يك كنوانسيون به منظور تشكيل يك اتحاديه يا فدراسيون فراخوان ميشود، يا (مانند نشستهاي تودهاي، قسمت 53) ممكن است براي همايش احزاب يا نمايندگان سازمانهاي علاقمند به اقدام نسبت به يك مشكل خاص برگزار شود.
اين بخش به خصوصيات مشترك بيشتر كنوانسيونهاي محدود ميشود و اصولاً به كنوانسيون يك انجمن مسقر ارتباط دارد. (براي مجموعهاي از رويههاي به كاربردني در مورد ساير انواع كنوانسيونها بنگريد به قسمت 60).
شرايط اساسي در آئيننامهها
در مورد انجمنهاي1 تأسيسشدهي ايالتي، منطقهاي، يا ملي مركب از واحدهاي تشكيلدهنده، آئيننامهها (ص. 14 – 12، 558 ؛ متن اصلي كتاب. م) يا ساير اسناد حاكميتي اتحاديهي2 يا تشكل مادر بايد:
• اجازهي يك كنوانسيون دورهاي را داده باشد؛
• اختيارات و وظايف آن را تعريف كرده باشد؛
• نصاب آن را مشخص ساخته باشد؛
• شرايط نمايندگان و نمايندگان جانشين3 كنوانسيون، مبناي تعيين تعداد آنان، و روش انتخاب آنان را توصيف كرده باشد؛ و
• شرايط برگزاري كنوانسيون خاص را كه ممكن است براي سازمان و عملكرد آن لازم شود، مشخص كرده باشد.
شرط اساسي براي اخذ رأي از اعضاء كه ميتواند متناسب با سازمان خاص در آئيننامهها قيد شود، به عنوان نمونه، به شرح زير است:
اعضاء صاحب رأي كنوانسيون ايالتي، مسؤلان ايالتي (شامل اعضاء هيأتهاي اجرايي اتحاديهي ايالتي)، رئيس (يا، در غياب وي، نايب رئيس) هر كلوپ وابسته به اتحاديه، و نمايندگان منتخب هر كلوپ خواهند بود.
به علاوه، آئيننامه در سطحي كه كنوانسيون برگزار ميشود بايد اين نكات را توصيف كرده باشد: (1) شرايط يك واحد تشكيلدهنده براي آمادگي نسبت به حق نمايندگي – از جمله حداقل تعداد عضو؛ و (2) تعداد نمايندگاني يك هر واحد متناسب با اندازهاش ميتواند داشته باشد، معمولاً با تعيين، مثلاً، اينكه هر واحد توسط رئيسش نمايندگي ميشود، به علاوهي يك نمايندهي اضافي در صورتي كه آن واحد بيش از تعداد مشخصي عضو داشته باشد، يا دو نمايندهي اضافي اگر آن واحد بيش از دو برابر آن تعداد عضو جذب كرده باشد، و از اين قبيل.
آئيننامه در سطحي كه كنوانسيون برگزار ميشود همچنين بايد انتخاب نمايندگان جانشين را آنگونه كه در صفحه 585 (متن اصلي كتاب. م) توصيف شده، پيشبني كرده باشد.
براي اجتناب از تغيير مسؤلان در جريان كنوانسيون (بنگريد: ص556، متن اصلي كتاب.م)، آئيننامه بايد پيشبيني كرده باشد كه مسؤلان تازه انتخاب شده سمتهاي خود را پس از خاتمهي كنوانسيون احراز خواهند كرد.
اعضاء و جانشينهاي كنوانسيون
روشهاي تعيين اعضاء صاحب رأي. اعضاء صاحب رأي يك كنوانسيون يك انجمن مستقر به صور كلي به يكي از روشهاي زير جمع ميشوند:
1) از طريق احراز نمايندگي انتخابي معتبر توسط يك تشكل تشكيلدهنده(عضو) كه به طور خاص بر اساس اختيار نمايندگياش (يا يكي از چند نمايندگانش) در يك كنوانسيون مشخص عمل ميكند؛
2) بر اساس شرطي در آئيننامه، مانند بيشتر سازمانها، كه رئيس يا مسؤل ارشد (يا در غياب وي، نايب رئيس) هر واحد تشكيلدهندهي محلي نماينده يا يكي از نمايندگان خواهد بود.
3) به اعتبار مسؤل انتخابي شاغل سازمان بودن در سطحي كه كنوانسيون برگزار ميشود- مثلاً، يك مسؤل ايالتي انجمن در كنوانسيون ايالتي، جايي كه مسؤلان ايالت به نحوي كه در آئيننامه شرح داده شده است، به اعتبار سمت مسؤلان كنوانسيون و نيز اعضاء آن خواهند بود، صرفنظر از تعداد نمايندگاني كه واحد محلي كه آن مسؤل به آن تعلق دارد ميتواند انتخاب كند؛ يا
4) يا از طريق احراز جانشين انتخابي معتبر و جانشين يك نماينده شدن در جريان برگزاري كنوانسيون، وقتي كه او قادر به حضور در كنوانسيون نباشد يا از ثبت نامه در كنوانسيون انصراف بدهد.
پركردن جاي خالي نمايندگي. اگر رئيس يك واحد تشكيلدهنده (عضو) قادر به حضور در كنوانسيون يك انجمن تأسيس شده نشود، جاي او در اينجا از سوي نايب رئيس پرخواهد شد (يا نايب رئيس دوم.ف سوم يا ردههاي ديگري از نايب رئيسي كه در دسترس باشد و اگر چنين مسؤلاني وجود داشته باشند)، درست مانند ساير وظايفي كه نايب رئيس به جاي رئيس عمل ميكند. اگر نائيب رئيس خودش يك نمايندهي انتخابي است اما جاي رئيس را ميگيرد، سمت اصلي يك نايب رئيس به عنوان يك نمايندهي منتخب به وسيلهي يك جانشين انتخابي به روشي كه آئيننامهها تعيين كردهاند پر ميشود – درست مانند هنگامي كه هر نمايندهي انتخابي ديگري قادر به خدمت نباشد.
شرايط جانشينها. براي تضمين كامل بودن نمايندگان در حد امكان، آئيننامهها در سطح كنوانسيون بايد پيشبيني كند كه هر واحد بايد تعداد مشخصي جانشين – متناوباً معادل تعداد نمايندگان- انتخاب كند. براي حفظ استاندارد يك شكل نمايندگي، شرايط انتخاب جانشين بايد مانند شرايط انتخاب نماينده باشد.
جانشينها معمولاً طبق يك قاعدهي مشخص انتخاب ميشوند، كه طي آن، وقتي سمتي در هيأت نمايندگي يك شعبه خالي شد، به انجام خدمت فراخوانده شوند. وقتي شعبهاي بيش از يك نماينده داشه باشد، يك جانشين انتخابي (به جز نايب رئيس) به هيچ يك از نمايندگان خاص هيأت وابستگي ندارد. به محض آنكه پستي در هيأت نمايندگي خالي شد (به جز پستي كه رئيس شعبه احراز كرده كه نايب رئيس جايش را پر ميكند) توسط نخستين جانشين منتخب يا منتخب بعدي كه در دسترس باشد، پر ميشود.
در موردي كه نمايندگان منفرد در چارچوب هيأت نمايندگي، گروهها يا مناطق خاصي را نمايندگي ميكنند، گاهي اوقات مناسب است كه نسبت به قاعده مزبور با پيشبيني جور شدن هر جانشين با يك نمايندهي خاص، در آئيننامهي مربوط به كنوانسيون، استثناء قائل شد. نقطهي ضعف چنين نظامي هنگامي بروز مييابد كه هم نمايندهي خاص و هم جانشين وي نتوانند در كنوانسيون حضور يابند- و به اين ترتيب يك شعبه از بخشي از نمايندگي كه استحقاق آن را دارد محروم ميشود.
منزلت و جايگاه جانشينها؛ رويهي جانشيني. جايگزينهاي ثبتنام شده طبق معمول با نشانهايي با رنگ و شكل متفاوت با نشانهاي نمايندگان مشخص ميشوند و در بخشهايي جدا از نمايندگان استقرار مييابند. (در كنوانسيونهاي بزرگ، صندليهاي تعيين شده در سالن مجمع فقط به گروه صاحبان رأي اختصاص مييابد). در هر حال، وقتي يك جانشين از سوي «كميتهي اعتبارنامهها» به صورت رسمي ثبت نام ميشود (ص.592) به محض آنكه در جاي يك نماينده منتخب قرار گرفت نشانهاي يك نماينده در اختيار وي گذاشته ميشود و به يك نمايندهي صاحب رأي با همان وظايف و امتيازها يك نمايندهي اصلي بدل خواهد شد.
وقتي قرار است جانشيني به جاي نمايندهاي كه ثبت نام شده مستقر شود، مدارك مناسب حاكي از عقب كشيدن نماينده از آن سمت بايد به «كميتهي اعتبارنامهها» تقديم شود و جانشين بايد پيش از آنكه بتواند در جايگاه مستقر شود يا به عنوان يك عضو كنوانسيون رأي بدهد به عنوان يك نمايندهي جديد ثبت نام كند. اين وظيفه بر عهدهي هر نمايندهي ثبت نام شدهاي كه به حضور خود در كنوانسيون خاتمه ميدهد خواهد بود كه مطمئن شود تا عزيمت وي بيدرنگ به «كميته اعتبارنامهها»، و به هر مقامي كه مسؤل جايگزين كردن يك جانشين ثبتنامه كردهي در دسترس است، گزارش ميشود. جز در مواردي كه قواعد گروه روش ديگري را اقتضا ميكند، هيچ جانشين يا فرد ديگري نميتواند «جانشين» نمايندهاي شود كه ثبت نام شده باقي ميماند. به عبارت ديگر، غيبت موقت يك نماينده از سالن كنوانسيون مجوز طرح پيشنهاد، صحبت در گفتگو، يا شركت در اخذ رأي نمايندگان را – حتي با اجازهي نماينده – به جانشين نميدهد، مگر آنكه قاعدهي گروه چنين رويهاي را مجاز بداند.
وظايف نمايندگان. وقتي يكي از نمايندگان يك واحد تشكيلدهند انتخاب خود به عنوان نماينده را پذيرفت، ملزم است تا، با هزينهاي كه آن واحد تأمين خواهد كرد، در كنوانسيون شركت كند؛ و نبايد نمايندگي را جز به دليل جدي به جانشين واگذارد. در كنوانسيون، نماينده وظيفه دارد در نشستهاي كاري حاضر شود، و آماده باشد تا در بازگشت گزارش اطلاعاتي از آنچه كه گذشت را به واحد خود تقديم كند. يك نماينده آزاد است كه در كنوانسيون به آنچه كه مناسب ميداند رأي بدهد، مگر آنكه واحد متبوع وي در ارتباط با موضوعهاي خاص برنامهريزي شده براي كنوانسيون دستوري داده باشد.
پيشنشستها(كاِكسها)
پيش يا حين كنوانسيون، اعضاء هيأت نمايندگي چه بسا نياز يا تمايل بيابند كه به عنوان يك گروه تصميم بگيرند در مواجهه با بعضي موضوعها كه در كنوانسيون مطرح ميشود چگونه عمل كنند؛ به نشستي از اين دست پيشنشست (يا كاكس) [1] ميگويند. جز در مواردي كه يك پيشنشست آنقدر بزرگ باشد كه لزوماً بايد مثل يك مجمع برگزار شود، قواعد ناظر بر روش برگزاري يك كميته بر آن حاكم خواهد بود (50)، چرا كه هيأت نمايندگان در واقع يك كميته است كه انجمن يا شعبهاي كه آنان را انتخاب كرده است، در كنوانسيون نمايندگي ميكند. اگر رئيس يك انجمن تشكيلدهنده (يا نائب رئيس وي) به طور خود به خودي يك نمايندهي كنوانسيون باشد، معمولاً به عنوان رئيس هيأت نمايندگان عمل ميكند؛ وگرنه رئيس نمايندگان مانند رئيس ساير كميتهها انتخاب ميشود (ص.168 كتاب اصلي. م).
گاهي اوقات پيشنشستها با حضور گروههاي مختلف نمايندگان، مثلاً، تمام نمايندگان يك منطقه، يك سرزمين، يا ديگر نواحي جغرافيايي، طبق تعريف سازمان، برگزار ميشوند؛ بر آنها نيز قواعد معمولاً ناظر بر كميتهها اعمال ميشود.
مانند مورد هر كميتهاي، در غياب يك قاعدهي بالادستي مخالف يك انجمن يا واحد تشكيلدهنده ميتواند به نمايندگان خود دستور بدهد، هرچند در انجمنهاي سطح پايه اين روش هميشه خوب نيست. هيأت نمايندگي ملزم به رعايت دستورهايي است كه رئيس يا ساير مسؤلان كنوانسيون اجراي آنها را مناسب و رسمي اعلام كنند. به عنوان نمونه، چنين دستورهايي، غالباً يك نماينده را ملزم ميسازند تا نسبت به اقدامي كه در كنوانسيون مطرح ميشود موضعي موافق يا مخالف اتخاذ كند، يا به بعضي از نامزدها رأي بدهد. همانگونه كه پيشتر بيان شد، نمايندگان آزادند هر طور كه مناسب ديدند رأي بدهند، مگر در موردي كه دستوري داده شده باشد؛ اما يك انجمن، با دادن دستور به نمايندهي خود، ميتواند وي را ملزم سازد كه، در تمام مسائل، در مورد گروه خاصي از امور، يا در مورد بعضي از مسائل كه قرار است كنوانسيون در مورد آنها اقدام كند، به عنوان شعبه رأي بدهد (يعني، تمام آراء طبق تصميم اكثريت هيأت نمايندگان داده شود).
اصطلاح كاكس، همچنين گاهي اوقات در مورد نشستهاي مشابهيبا حضور هواداران شناختهشده و پذيرفتهشدهي يك موضع خاص نسبت به يك مسألهي مهم به كار ميرود- كه مينشينند تا يك استراتژي را براي رسيدن به نتايج مطلوب در يك مجمع برنامهريزي كنند. چنين نشستي با فرض اين توافق غيررسمي برگزار ميشود كه حاضران تصميمهاي كاكس را رعايت خواهند كرد.