«تشكلهاي كارفرمايي – نگاهي به آينده» عنوان مقالهي ديگري است كه از سوي «دفتر فعاليتهاي كارفرمايي» (دفكا) سازمان بينالمللي كار (س.ب.ك) منتشر شده است. اين مقاله كه آن را جناب آقاي رافائل اف. كرآو، كارشناس ارشد فعاليتهاي كارفرمايي سازمان بينالمللي كار تهيه كرده، براي نخستين بار در كارگاه آموزشي س.ب.ك در مورد «تشكلهاي كارفرمايي در آسيا و اقيانوسيه در قرن بيست و يكم» ارايه شد كه روزهاي 5 تا 15 مه سال 1997 در تورين ايتاليا برگزار شد.
همانطور كه از عنوان جزوه و كارگاه برميآيد، موضوع اصلي اين مقاله، پيشبيني روندها در قرن بيست و يكم و، به تبع آن، بررسي حايگاه و نقش تشكلهاي كارفرمايي در اين قرن است كه تا كنون يك دههي آن نيز سپري شده. هرچند نزديك به 15 سال از نگارش اين مقاله ميگذرد، با اين همه، تا پايان قرن بيست و يكم هنوز خيلي باقي مانده و در نتيجه، مسؤلان تشكلهاي كارفرمايي ايران در اين نوشته نكات زيادي خواهند يافت كه ميتواند برايشان مفيد باشد.
از تك تك كارفرمايان گرامي كه خلاصهي مطالب «شبكه اطلاع رساني كارفرمايان ايران» (شاكا) به صندوق پست الكترونيكي آنان ارسال ميشود انتظار ميرود اگرمطالب اين جروه را براي رونق اقتصادي كشور مفيد يافتند، آن را در اختيار همكاران و مسؤلان تشكلهاي كارفرمايي متبوع خود نيز قرار دهند و نسبت به ترويج مفاهيم مندرج در اين حزوه مدد برسانند. و آما برگردان مقاله:
قسمت اول: ديباچه
تلاش براي اينكه در يك گوي بلورين به قرن آينده خيره شوي يا بكوشي تا پيشگويي كني كه تشكلهاي كارفرمايي در آن زمان چگونه عمل ميكنند كاري بسيار دشوار (و خطرناك) است.
بديهي است كه هدف اين نوشته اين نيست. با اين همه، تلاش براي طرح بعضي موضوعها و گزينهي موجود براي اين تشكلها مفيد فايده خواهد بود. افزوده بر اين، اميد است كه اين مطلب به تفكر در اين تشكلها در مورد اينكه براي بقاي سازمانهايشان در قرن آينده چه ميتوانند كرد دامن بزند.
بسياري از تشكلهاي حاضر در اين كارگاه در كارگاه قبلي آسيا – اقيانوسيه كه در 1995 در تورين و دابلين در مورد برنامه ريزي استراتژيك براي تشكلهاي كارفرمايي در سل 2000 تشكيل شد، شركت كرده بودند. اين تشكلها پيشتر روند برنامه ريزي استراتژيك يا دست كم تفكر استراتژيك در مورد نكات زير را آغاز كرده بودند:
- در آينده در چه جهتي بايد حركت كنند؟
- در آينده چه نقشي را بايد ايفا كنند؟
- آيندهي آنها چيست؟
حلقهها يا فنرها؟
بيشتر كشورهاي منطقهي آسيا اقيانوسيه اكنون اقتصادهاي بازارگرا دارند. بيشتر آنها در حال گذر از روندهاي دشوار اصلاحات هستند. بسياري از آنها اكنون در معرض تأثيرات جهانيسازي قرار گرفتهآند. بسياري شاهدد كوچك شدن نقش و تأثير دولتهايشان در اقتصاد هستند. بسياري از آنها طلوع بخش خصوصي را به عنوان موتور رشد اقتصادي ملاحظه ميكنند.
تشكلهاي كارفرمايي تحت تأثير همين نيروها قرار دارند. اقتصاد بازارگرا، جهانيسازي، اصلاح اقتصادي، كوچك شدن دولت، طلوع بخش خصوصي همه بر روشي كه اين تشكلهاي اكنون و در آينده عمل ميكنند تأثير ميگذارند.
يك چيز مسلم است، اگر تشكلها براي مديريت آينده نكوشند در آن صورت آينده بر آنها تحميل خواهد شد. آن آينده چه بسا براي تشكلهاي كارفرمايي جايي نداشته باشد.
تشكلهاي كارفرمايي و بنگاههاي عضو آنها طي دههها به سختي كار كردهاند تا دولتها (و جوامعاشان) را متقاعد سازند كه نظام بنگاههاي آزاد واقعاً جواب ميدهد. آنها استدلال كردهاند كه اگر شانسي داده شود و اگر فضاي مناسبي در اختيار بخش خصوصي قرار بگيرد، ميتواند رشد كند و كمك مثبتي براي جامعه باشد.
اكنون آن فرصت داده شده است. سياستهاي تعديل ساختاري و آزادسازي اقتصادي از بخش خصوصي حمايت سياسي ميكنند. بنگاههاي خصوصي در مركز صحنه قرار گرفتهاند و بايد عمل كنند. تشكلهاي نمايندهي وي نقش حمايتي مهمي دارند كه بايد يفا كنند.
در اين سناريو تشكلهاي كارفرمايي واقعاً انتخاب ديگري ندارند. اگر آنها ميخواهند نظام بنگاههاي آزاد رشد كند و به ايفاي نقش غالب در اقتصاد ادامه دهد، در آن صورت بايد براي رشد اعضاء خود به آنها مدد برسانند.پس اگر آنها آيندهاي نداشته باشند، اعضاءاشان نيز نااميد خواهند شد.
يعني آنها بايد خدمات پشتيباني به اعضاء خود ارايه دهند كه از سوي اعضاء براي كسب و كارشان مهم تلقي ميشود.
با افزايش تمركز بر بنگاههاي منفرد به عنوان منبع نوآوري، بهرهوري و رشد اشتغال، خدمات مبتني بر بنگاه/كمپاني تقاضاي بيشتري مييابند.
بنا بر اين تقاضاهاي اعضاء، در آينده، مبتني بر تداوم توسعهي كسب و كار خواهد بود. اين تقاضاها عبارت خواهد بود از:
- اطلاعات در بارهي بازارهاي نيروي كار
- پرورش مديريتي و كارآفريني
- روابط صنعتي مناسب در محل كار (همكاري دوجانبه)
- مذاكرات بنگاهي
- بهرهوري
- مديريت و ارتقاي كيف
- ترازگذاري/سرمشقسازي